Gerdab.IR | گرداب

فرقه تصوف قطعه اي از پازل جنگ نرم دشمن!

اقطاب صوفیه؛ نمایندگان امام زمان یا غرب؟

تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۰

تحليلگر غربي مي‌گويد: «بر اساس اسناد محرمانه كه در پنتاگون بررسي شده، يكي از هفت هدف دنياي غرب براي موفق شدن در دنياي اسلام، كمك به بازگشت تصوف به اين جوامع است.»

گرداب- امروزه تحرکات و هجمه های ادیان و فرقه های ضاله و انحرافی علیه جهان تشیع به صورت نشر بدعت ها، خرافه ها، شبهات، افکار و اندیشه های باطل در میان مسلمین صورت می گیرد، اما پیدایش انقلاب با عظمت اسلامی در عصر تسلط همه جانبه غرب، راهی نو را در مقابل انسان مادی ایجاد کرده است.

 این انقلاب شعار تمدن مدرنیته – که بی نیازی و استغنا از دین و انبیاء الهی بود – را در عمل با بطلان روبرو کرده است. ویژگی های اعتقادی، اخلاقی و رفتاری صوفیه موجب توجه ویژه استکبار جهانی به این فرقه ضاله شده و از آنجا که انقلاب شکوهمند اسلامی ایران برگرفته از اصول دینی و معارف حقه شیعه اثنی عشری است، تصوف به عنوان یکی از فرقه های فعال در کشور بخشی از پازل استکبار جهانی در جنگ نرم، برای انحراف از اصوال اسلامی انقلاب، نقش ويژه ای را ایفا می کند.

 امروزه صوفیه برای فریب جوانان خانقاه ها را به نام حسینیه می خوانند. مع الاسف در این دریای تاریک و توفانی تبلیغات صوفیان و دراویش، برخی از جوان های ما فانوس هدایت را پیدا نمی کنند و چند سالی است که فرقه های مختلف و متعدد تصوف که بسیاری از آنها یکدیگر را هم قبول ندارند، مثل: خاکساری، نعمت اللهی، گنابادی، نوربخشی، ذهبی و امثال ذلک فعالیت های آشکار و وسیعی را برای جذب این دسته از جوانان ایرانی به سوی خانقاه ها سامان داده اند.

 هرچند که همه فرقه های صوفیه در افکار و انحرافات یکسان نيستند، اما می توان گفت که وجه اشتراک آنها بر این عقیده است که امر دین را به دو بخش مجزا، تقسیم کرده اند! آنها می گویند: امر شریعت با مراجع تقلید است و امر طریقت یا تربیت روحی و راه و روش عمل صالح با قطب و پیر خانقاه است و باید روح را به آن سپرد تا همچون فقیری دستگیری نماید، اما در یک تقسیم بندی کلي افکار و بدعت های فرقه صوفیه به سه دسته تقسیم می شود:
 
الف: انحرافات و بدعت های اعتقادی

ب: انحرافات و بدعت های فقهی

ج: انحرافات و بدعت های اخلاقی
 
می توان گفت اساسی ترین بخشی که در مورد صوفیه مطرح است، جایگاه قطب در دیدگاه آنها و موضوع بیعت کردن با آن است که از شمار بدعتها و انحرافات اعتقادي این فرقه محسوب می شود. بزرگان این فرقه بدون ارائه هیچ سندی مدعی اند که اقطاب تصوف نماینده مجاز از طرف امام معصوم هستند که برای بیعت و دستگیری خلق معرفی شده اند. شهرام پازوکی صوفی گنابادی، در تبیین جایگاه قطب غلو کرده و می­نویسد: «قطب و امام هر دو مظهر یک حقیقت و دارای یک معنا و اشاره به یک شخص است!»(1)
 
 البته از اینگونه سخن ها که دال بر غلو کردن در رابطه با مقام قطب و قدیس سازی قطب است در نوشته ها و گفته های صوفیه بسیار است. صوفيه مقام بزرگی را که برای اقطاب، به عنوان بیعت گیرنده تعریف كرده اند آنها را وادار به نوشتن چنین جملاتی نموده است. براي مثال، ملاسلطان گنابادی در سعادت نامه در مورد مقام قطب می­نویسد: «چون طالب و مرید اراده حضور (نزد قطب) نمایند چنین داند که به خدمت پادشاه مقتدری می رود و به بخشش او امیدوار باشد که به یک آن دو عالم را بی سبب به او بخشد و در هنگام ورود (نزد قطب)، خیال را تنها مشغول صورت شيخ دارد.»(2)
 
وی در ادامه می­ نویسد: «چون مرید وارد حضور شیخ گردد در کمال فروتنی که شیوه نیازمندان است صورت بر خاک مذلت گذارد و بر شکرانه این نعمت سجده به جای آورد.»(3)
 
او همچنین می ­نگارد: «مقصود از خلقت تو این طاعت و اقتدار است! بلکه می گوییم ارسال رسل و انزال کتب و زحمت انبیا و مشقت اولیا از برای ارادت و اقتداست(4)؛ لذا اگر امروز اتباع این فرقه در مقابل قطب یا مشایخ دیگر، سجده می کنند جای تعجب ندارد. به هر حال در این تئوری که زیر بنا و اساس تشکیلات فرقه صوفیه را تشکیل می دهد، اشکالات و تناقضات بزرگی دیده می شود که در ذیل به چند مورد اشاره می شود :
1- اصولا چه دلیل عقلی ویا نقلی بر جدایی طریقت و شریعت حداقل در مقام گرفتن و اخذ آنها وجود دارد؟
 
2- به چه حجتی صوفیه در پیکره دین مبین اسلام شکاف ایجاد نموده و دین را قسمت قسمت می کنند؟ با استناد به منابع دینی معتبر شیعیان، در عصر غیبت امام عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف باید به علمای ربانی و فقهای بزرگ اسلام رجوع نمایند، چنانچه این مطلب در مقبوله عمربن حنظله آمده است:  «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواء، مطیعا لامر مولاه» در توقیع امام زمان هم مسئله رجوع به فقها مورد تاکید قرار گرفته است: «و اماالحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیکم.» (5)
 
و البته این مطلب جدای از صدها آیه و روایتی است که در تعظیم علمای ربانی و فقها، در متون دینی ما وارد شده است. علما و فقهای بزرگ شیعه که در سخت ترین شرایط، جانانه از کیان اسلام و تشیع دفاع نموده اند و مردم را با کمالات معنوی، مادی، فردی و اجتماعی هدایت کرده اند، ملجأ مردم در دوران غیبت هستند. بزرگانی چون شیخ مفید، سید رضی (گردآورنده نهج البلاغه)، سید مرتضی، علامه حلی (که ایرانیان شیعه بودن خود را مدیون او می باشند)، شهید اول، شهید ثانی، علامه بحر العلوم، مقدس اردبیلی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید علی قاضی، ملا حسینعلی همدان، شیخ فضل الله نوری، سید حسن مدرس، آیت الله العظمي بروجردی ، امام خمینی‌رحمت‌الله‌عليه، آیت الله میلانی، آیت الله العظمی گلپایگانی، آیت الله بهجت، آیت الله فاضل لنکرانی و ... با وجود هجمه های فراوان، مردم را به پیروی از تعالیم قرآن و سنت اهل بیت‌عليهم‌السلام توصیه کرده و از صحنه اجتماع خارج نشده اند و در گوشه خانقاه ها نخزیده اند. مضافا اینکه گاهی دستور قطب -که به استناد به منابع معتبر، چنین منصبی وجود ندارد – با حکم فقیه مخالف بوده و چون حکم فقیه مستند به قرآن و و روایات معصوم است لهذا دستور قطب مخالف قرآن و روایات می باشد! مانند تعارض خمس با عشریه دراویش ، که عشریه دستور قطب است و خمس و زکات دستور صریح قرآن است و حکم فقیه. حال چه باید کرد ؟؟؟ سخن قطب های ساختگی را پذیرفت یا حکم قرآنی فقیه را؟؟؟
 
بنابراین به این نتیجه می رسیم که فرقه مقدس مآب متناظر اهل خدعه و نیرنگ، میان مردم ظاهر شده تا با تزهد و ریاکاری عوام فریبانه خود، مردم را از راه اهل بیت‌عليهم السلام جدا کرده به خود سرگرم سازند! و با ایجاد فرقه سازی و امام تراشی شکاف در پیکره اسلام ناب به وجود آورند و باعث تفرقه و عدم وحدت در جامعه اسلامی و همچنين سبب تضعیف قوای مسلمین شده و با نگرشی سکولاریستی و توصیه به جدایی دین از سیاست و مسائل اجتماعی و انتصاب دین گزینشگر به اسلام ناب محمدی‌صلوات‌الله‌عليه بدعت دیگری ایجاد کرده و آن را در خانقاه ها رواج دهند.
 
با بیان این مطالب، بیشتر به عمق گفته های "استفشان شوارتز" (نویسنده و تحلیلگر غربی) پی می بریم. او فاش می کند که : «بر اساس اسناد محرمانه که در پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) بررسی شده است، یکی از هفت هدف دنیای غرب برای موفق شدن در دنیای اسلام، کمک به بازگشت تصوف به این جوامع است که به عنوان جایگزین و رقیبی برای اسلام رادیکال به شمار می رود.»
 
شوارتز می نویسد : «پلورالیسم میانه رو تصوف، چه بسا نقش تعیین کننده ای در دوره گذار جهان اسلام داشته باشد.»(6) 
 
"برنارد لويیس" هم در کنفرانسی که در بنیاد نیکلسون برگزار شد به دولت بوش پیشنهاد کرد که برای ارتقاء سطح گفتگو بین آمریکا و دنیای اسلام با شیخ محمود هشام کعبانی، رهبر بزرگترین گروه صوفیه، به مذاکره بنشیند. نویسنده آنگاه خصوصیت صوفیه را بررسی کرده و می گوید: «ایران به عنوان یکی از کانون های بزرگ صوفیه در جهان اسلام است.» وی خاطر نشان می کند که بیشتر آثار صوفیه به زبان فارسی است.(7)
 
در ضمن، شیوه ورود این فرقه در انتخابات 88 ریاست جمهوری و حمایت همه جانبه اقطاب و دراویش از فتنه گران و همچنین شرکت اتباع فرقه در آشوب های اخیر، هماهنگ با راهبردهای دشمنان نظام جمهوری اسلامی بوده است؛ لهذا عادی دانستن فعالیت های آنها چیزی جز تجاهل و خیانت به اسلام و انقلاب نيست، از این رو برنامه ریزی مسئولین امر، برای مواجهه و کنترل فعالیت های این فرقه امری ضروری به نظر می رسد. البته به مسئولين فرهنگي و دست اندرکاران امور مربوطه، پيشنهاد مي شود در این گونه از برنامه ريزي ها چند هدف کلی را لحاظ کنند:
1- مصون سازی جامعه از انحرافات و بدعت های فرقه صوفیه
2- محدود کردن فعالیت های این فرقه از راه هاي قانونی
3- جذب حداکثری پیروان گمراه فرقه به اسلام ناب محمدی‌صلوات‌الله‌عليه
4- آشنا نمودن خواص و نخبگان جامعه با روشهاي: برگزاری کارگاه های آموزشی در نقد فرقه و...
فتأمل...

عبدالرحيم بيرانوند، مسئول واحد کارشناسی نقد و بررسی تصوف حوزه علمیه قم


پي نوشتها:

1. عرفان ایران، ش ۷، ص۳۴

2. سعادت نامه، ص162

3. همان، ص163

4 . همان، ص138

5.غيب شيخ طوسي ترجمه ص231. بحارالانوار ج 53 ص 181

6.روزنامه شرق شماره 429 شنبه 15 اسفند 1383

7. فتنه خانقاه، ص16